از عکس العمل بعدی مادر مربوطه خبری در دست نیست.
لینک مطلب در بالاترین
از همه شما وبسایت داران یا صاحبان وبلاگ، کاربران Facebook و ... دعوت می شود تا در یک مبارزه کوچک اما بزرگ شرکت کنید. شرکت در این مبارزه بسیار ساده و بی خطر اما پر نتیجه می باشد. از شما عزیزان خواهشمندیم تا صفحه هایی را در وبسایتتان یا پست هایی را در وبلاگتان درست کنید و تیتر و توضیح این صفحه را بگذارید: Ahmadinejad is not my president
این صفحه میتواند حاوی مطلب باشد یا یک صفحه خالی باشد اما داشتن این تیتر برای شرکت در مبارزه ای که نه خطری دارد و نه دشوار است، الزامی می باشد. توجه داشته باشید که پیروزی در این یعنی وقتی کسی دو حرف Ah را شروع به تایپ کردن کند، جمله مبارزه ما ( Ahmadinejad is not my president ) همراه با تعداد یافته ها در جلوی آن نمایش خواهد داده شد (مطابق عکس زیر)
پس بیایید در این مبارزه همگانی شرکت کرده و صفحه ای را با تیتر (Title) و توضیح (Description)
Ahmadinejad is not my president
بسازیم و مخالفت خود را با رئیس جمهور انتصابی و دولت کودتا نشان دهیم.
با سپاس" اگر می پنداشتم که با تذکّر اينجانب گره ای ازمشکلات فعلی رفع می شد حتما به چنين امرمقدس و لازمی اقدام ميکردم، تا شک و شبهه به وجود آمده درانتخابات و آرای مردم مرتفع گردد.
لکن با همه مشکلات و شرايط موجود چون باب دعا و توجه به خداوند بدون حجاب و مانع است و درهر زمان بشر می تواند با او ارتباط برقرارنمايد برخود لازم می دانم ... دعا نمايم. "
بسوی فرعون برو که او (بر خدا) طغیان کرده....
آقای خامنه ای :
نمیگویم مقام عظمای ولایت، که دیگر بر من و امثال من ولایتی ندارید و برایتان مقامی قائل نیستیم ، حالا عظمتش بماند !!!
اول بگویم که من نماینده نسلی هستم که دو سال آخر جنگ با همان سن وسال کم در جبهه بودیم و هنوز آثار عشق بازی با حضرت یار بر پیکرمان باقی است. آنروز شوم که امام عاشقان رخت بر بست، هنوز در حال و هوای جبهه بودیم و بیم خطر برای کشور بود که آیت اللهی یک شبه شما را برتافتیم و بخود قبولاندیم که شاید مصلحت میهن و ملت باشد......
در تمام این بیست سال ، روزی آسوده نبوده ام، از بوسنی تا لبنان و از عراق تا افغانستان مشغول نبرد و جان ناقابل را بر کف گرفتم تا کیان این ملت و آبروی تشیع علوی برقرار و مصون باشد.
اما به همان دلیل که سالها به استقبال شهادت رفته ام ، امروز جان بر سر کلمه حق نهاده ام ؛ اینها را میگویم و یقین دارم آدمکشان باند فلاحیان و اوباش احمدی نژاد به قتلم کمر میبندند و زهی سعادت، که من سالها پیش از بزرگ مردی وعده شهادت گرفته ام ،آنهم بدست شقی ترین افراد و مگر امروز در این دیار شقی تر از اینها که گفتم هست ؟؟!!!
جناب خامنه ای :
بهترین سربازانتان را به غلام بچه دروغگوی بی مقداری فروختید و صد البته زیان کردید!
اینجا سوریه نیست تا بعد از حافظ اسد نوبت به بشار برسد، سپاه ما هم ارتش بعثی سوریه نیست تا با جیره بیشتر ساکت بماند و ملت ما هم عرب نیستند !!!
چندی پیش که عجولانه تلاش میکردید برای مجتبی پسرتان حکم اجتهاد بگیرید و آن بزرگمرد عالم تشیع، مرحوم بهجت ، قاطعانه مخالفت کرد گمانم تقویت شد که پروژه ای در حال اجراست و خوب میدانید که جز مصباح یزدی و فاضل لنکرانی کسی به مجتبی مجوز اجتهاد نداد و این هم کافی نبود . حتی مکارم شیرازی هم مخالف این امر بود . امروز که میبینم فرماندهی و نظارت بر عملیات سرکوب را به مجتبی محول کرده اید دانستم که واقعیت امر چیست !!!
با وخامت سرطان شما، قرار شده که ریاست جمهوری به شکل مادام العمر شود و مجتبی هم بشار اسد ایرانی !!! و برای ریاست جمهوری نیاز به ابلهی گوش به فرمان و آنقدر حقیر که رهبری آن بچه را قبول کند و خوب میدانید که مردان بزرگی مثل سردار رضایی و موسوی اهل این بازیها و وطن فروشیها نیستند....
پس ، پروژه را با این تقلب زشت شروع کردید و با ترور برنامه ریزی شده سرداران و مردان بزرگ عرصه قدرت ادامه دادید، حال یا ترور فیزیکی یا شخصیتی . مهمترین مانع شما در این راه شخص هاشمی و باند او هستند. راستی ، اگر هاشمی دزد و غارتگر است چرا بیست سال سکوت کردید ؟؟!! مردم احمق نیستند و میدانند که حمله احمدی نژاد به هاشمی با دستور و اجازه شما انجام میشود ، شما حاضرید همه موانع ادامه حکومت موروثی را به هر قیمتی ولو از دست دادن بهترین یارانتان از میان بردارید و این همان است که قرآن میفرماید : چه تجارت زیانباری !!!
سالها بود از خود میپرسیدم چرا یک عضو حزب الله لبنان به اندازه یک سرهنگ پاسدار مواجب میگیرد و این روزها که این سگهای هار را به جان مردم انداختید دانستم ، اینها که در برابر ارتش اسراییل مثل کودکان به ما پناه می آوردند ، امروز کارشان به جایی رسیده که به ناموس ما تعدی میکنند ، ای ننگ بر باعث و بانی این جنایت باد ! و به آنکه جانم بدست اوست سوگند که تا تقاص برادران و خواهرانم را از این جانیان نگیرم آسوده نخواهم نشست ؛ اگر کیان ملتم و میراث یاران شهیدم جز با خون من پایدار نیست ، پس ای گلوله ها : دریابید مرا !!!
کلام آخر اینکه بدانید از امروز حساب ما از شما جدا شده ، به هیچ عنوان روی ما حساب نکنید و توقع برادر کشی و روی مردم اسلحه کشیدن از ما هم که عین حماقت است! متاسفانه شما مانده اید با مشتی جیره خوار لبنانی و جمعی دریوزگان پست و مقام که به درد روز معرکه نمیخورند ، و در انتها اگر نه در این سرای فانی اما محاکمه ما و شما روز حساب در محضر زهرای اطهر (س) که آنجا به یقین یاران شهیدم مدعیان و شکات شما هستند و اصلا حاضر نیستم آنروز در جمع شما و عمله جورتان باشم ، پس به راه خود روید و ما هم به تکلیف شرعی و سوگند پاسداریمان عمل میکنیم ، الوداع