۱۳۸۸ مرداد ۶, سه‌شنبه

احمدی نژاد: من به پشتوانه این دولت توی دهن رهبر می زنم!

آقای خامنه ای رهبر! از مرکب شیطان پیاده شوید و عاقبت کار خود را قبل از رسیدن به آخر خط ببیند! اینقدر پز جان ناقابل و آبروی نداشته تان را هم ندهید. این دو که گفتید، امروز برای نزدیک ترین اعوان و انصارتان هم پشیزی نمی ارزد. امروز حتی آنکه فکر می کردید از دوست پنجاه ساله به شما نزدیکتر است، آنکه او را به خیال خام خود، به ملتی ترجیح دادید تا زودتر کیک زرد تولدتان را با شعبده تردستان روسی، تبدیل کند به بادکنک بمب اتم، آری حتی کم مایه و کوته قامتی همچون او نیز امروز برای شما تره خُرد نمی کند. ای کاش فقط این بود! جوابیه سرکش و عاری از هرگونه احترام به عظما و ولایت او را در پاسخ به نامه ملتمسانه و از سر ذلت و ترس خود خوانده اید؟ آخر حکم حکومتی هم اینطور آبکی می شود؟ خوانده اید که بجای تمکین از حکم حکومتی مطلقه، شما را به یکی از بندهای قانون اساسی که اصلا قبولش ندارد پاس داده، که یعنی خودت هیچ، محض خاطر این یک خط بایگانی شده، اینبار را کوتاه می آیم! بعد هم دقت کردید آن شاهدک دلبرک خوش بر و روی را از جیب عقب پیژامه اش در آورد و بجای دور انداختن، کرد توی جیب بغل پیراهنش؟ این می دانید یعنی چه؟!




آقای عظما، هیچ فکرش را کرده اید اگر بخواهید بیش از حد پایتان را از گلیم خود بیرون بگذارید، همین چند نخود تریاک روزانه شما را که قطع کنند، کار به عذرخواهی و دلجوئی می رسد، که اصلا برازنده وجهه رهبر معظم نیست! آن بالا که نشسته اید، حواستان بایستی جمع باشد، این سرداران سپاه و سربازان گمنام خودسری را که فربه کرده اید از سال 68 تا به حال، شما که سهل است، امام زمان هم بیاید جلو، اینها تکه پاره اش می کنند، تا عیش و نوش و عشق و حال فراهم شده با ثروت نفت بشکه ای 120 تومان، کمافی السابق برقرار بماند! اینها همان سرداران و سربازان جبهه ندیده اند که جهاد اکبر و اصغر و شروین، برایشان همانا گردش چرخ کارخانه هائی است که سند ششدانگ آن را بنامشان زده اید تا پشت و پناه نائب برحقش باشند در روزهای بدی که احتمالش را می دادید! زهی خیال باطل البته! این مال به صاحبش که ملت باشد وفا نکرد، چه رسد به مالخران و مال خوران حریم حرم! ... آقای منظم رهبری، چرا انقدر ساده بودید که گمان کردید بچه گرگ هائی که پروار کردید، هرگز خرخره صاحبشان را نمی درند؟!





آقای خامنه ای، این خیمه شب بازی ها که دارید در می آورید، این بساط نامه پرانی و بگیر و ببند و بزن، نمی زنم و عوض کن، نمی کنم و بده، نمی دهم و اینها، دو حالت بیشتر ندارد، یا از اطاق فکر حفظ نظام بیرون آمده که آب را گل آلود کند و چند صباحی حواس مردم را پرت کند بلکه فرجی بشود (آنطور که حجتیه عمری است ملتی را با وعده آن سرکار گذاشته است!) و حالت دومش این است که این بزن و بکوب ها و ساز و دهل ها، در اصل سر و صدای بردن عروس خانم به حجله کودتاگران است! اگر چنین است، مبارک است، انشاءالله پسر باشد!






لینک مطلب در بالاترین


۱ نظر:

  1. واقعا براتو ن متاسفم چون کوردلید و واقعیتها رو نمی بینید،اسم خودتونو میذارید ملت؟پس ببینید: ملت اونایی هستن که پشت رهبرشون باجمعیت میلیونی نماز می خونن.

    پاسخحذف

پر بیننده ترین های این وبلاگ:


Barge Sabz